مامان خوابیده است اتفاقن خر و پف بلندی میکند، اتفاقن خانه هم ساکت است، اتفاقن من فقط کمی دور از رگ گردنش به او چسبیده ام و نور گوشی ام را کم کرده ام تا بیدار نشود، و اتفاقن من بیشتر از همیشه عاشقش هستم چون دوباره یاد من آورد دختر قوی و لجباز و یاغی ش هستم که آدمها را دوست دارد و محکم است و قوی است و زندگی میکند، به هرحال، به یک روش:)

 

این رویای مقدس قبیله ی من آیا نیست که سرخ را به خاطر آوردبدون رنگ خون؟

خدا بزرگتر از دردهای ماست رفیق...

بدون اشک گریستن را آموختیم...

اتفاقن ,ام ,قوی ,میکند، ,محکم ,زندگی ,است و ,اتفاقن من ,دارد و ,را دوست ,دوست دارد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ترجمه متن پزشکی حوزه علمیه امام صادق (علیه السلام ) قزوین الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی هنرستان فنی حرفه ای شاهد خیام کانون فرهنگی آفتاب پنهان چهارده رائحه پشتِ اَبرهای ِ سیاه اشتراک چاپ هلیو مکتب الصادق علیه السلام